آمیزه ای از تکنیک و هنر
✍️محیا صدیقیان
نگاهی به کتاب پنجره عقبی (فیلمنامه دکوپاژشده و تحلیل متنی)
نویسندگان: جان مایکل هیز، استفان شارف، ترجمه: شاهپور شهبازی
پنجرە عقبی ماجرای یک عکاس خبری است که طی حادثه ای پایش شکسته است و مجبور است مدتی را روی صندلی چرخدار در خانه بماند. او از سر بیکاری و بی حوصلگی به تماشای رفتار همسایه های آن طرف حیاط می نشیند. مشاهداتش باعث می شود به یکی از ً قتل هایی که رخ داده است، به همسایه ها شک کند، اما آیا این ظن حاصل خیالبافی اوست یا واقعا گفته منتقدان، پنجرە عقبی از بهترین فیلمهای دلهره آور تاریخ سینما محسوب می شود. انستیتو فیلم آمریکا در سال 2007 ،این فیلم را در فهرست بهترین فیلمهای تمام دوران در رتبه چهل و هشتم قرار داد و در ماه ژوئن 2008 ،در بین ده فیلم برتر ژانر معمایی، رتبه سوم را به آن اختصاص داد. مجله تایم دربارە این فیلم می نویسد: »پنجرۀ عقبی یکی از بهترین فیلمهای هیجان انگیز هیچکاک است؛ آمیزهای از تکنیک و هنر«. هیچکاک پنجره عقبی را سینمایی ترین اثرش میدانست، اما اعتقاد داشت که وقتی فیلمنامه ی یکی از آثارش نوشته می شود، فیلمبرداری آن برایش امری ملال آور است. این را باید به پای شکسته نفسی استاد گذاشت، زیرا پنجره عقبی از نظر تجربه سینمایی، اثر بی بدیلی است. فیلمنامه پنجره عقبی را جان مایکل هیز بر اساس داستان کوتاهی از ویلیام آیریش نوشته است. در بخش دوم این کتاب، استفان شارف، نویسنده آثاری مانند عناصر ساختاری سینمای هیچکاک)با ترجمه شاهپور شهبازی( که سالها پیش در سال 1368 نیز به ایران سفر کرده بود، فیلمنامه پنجره عقبی را به شکل فنی و نما به نما همراه با زمان هر نما و توضیحات فنی به نگارش در آورده و نما به نمای فیلم را تحلیل کرده است که این بخش برای همه ی آنهایی که به سبک و روش فیلمسازی هیچکاک علاقه دارند، جذاب خواهد بود. در واقع این کتاب نه تنها برای آنهایی که دستی به قلم دارند، بلکه کسانی که فیلم می سازند، کتابی کاربردی است. برخی در تحلیل پنجره عقبی،به توانایی کارگردان در ارائه روایتی سینمایی اشاره می کنند. حتی خود هیچکاک این فیلم را سینمایی ترین اثرش دانسته است. این همه در حالی است که جان مایکل هیز، تنها فیلمنامه نویسی که فیلمنامه ی چهار اثر هیچکاک را نوشته است، فیلمنامه ای به شدت مینیاتوری نوشته و در گفت و گو پیرامون نحوه ی نوشتن فیلمنامه ی پنجره عقبی گفته است که هیچکاک او را به حال خودش گذاشت تا به تنهایی فیلمنامه را بنویسد. نکته ای که اهمیت خواندن و تحلیل فیلمنامه های آثار هیچکاک را دو چندان می کند به گفت های از او بر می گردد که معتقد است وقتی فیلمنامه فیلمش آماده میشود، از نظر تو فیلم به پایان رسیده و فیلمبرداری آن برایش کسل کننده ترین کار دنیاست. استفان شارف به عنوان کسی که شاگرد مستقیم آیزنشتاین بوده، تحلیل جامعی درباره این فیلم دارد که دو بخش آن در این کتاب آمده است. در واقع این نخستین تجربه ی انتشار یک فیلمنامه در بازار کتاب های سینمایی ماست که فیلمنامه ی دکوپاژ شده ی یک فیلم عالی بر فیلمنامه ادبی اش یکجا منتشر می شود. استفان شارف نما به نمای فیلمنامه ی فیلم هیچکاک را با ذکر شماره و دیالوگ ها آورده است این بخش هم برای فیلمنامه نویسان مفید است و هم برای کسانی که کارگردانی میکنند. شاهپور عظیمی منتقد، مترجم و نویسنده سینمایی توانسته با ترجمه روان این کتاب، مخاطب را با آن همراه کند .